زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

خروس بازی

خُروسْ‌بازی، گونه‌ای سرگرمی با به‌جنگ‌انداختن خروسهای جنگـی، بـرای تفـریح و شرط‌بنـدی. جنگ‌انـداختن خـروسها    از سرگرمیهای جهانی و قدیمی است که همواره طرف‌داران خود را در 5 قارۀ جهان حفظ کرده‌است (دیگار، 329). 
خروس‌بازان ایرانی در این بازی معمولاً گونه‌ای از خروس به نام لاری را به جنگ هم می‌اندازند، که براساس باوری رایج در میان مردم، این خروسها نتیجۀ جفت‌گیری خروس وحشی با عقاب ماده است. ظاهراً سبب اصلی این باور، از یک سو، شباهت ظاهری خروس لاری به خروسهای وحشی، و از سوی دیگر، شباهت رفتاری آن به عقابها ست. برخی سبب نام‌گذاری خروسهای لاری را ورود آنها از ولایت لارستان هند به ایران می‌دانند و برخی نیز نام خروس لاری را منسوب به منطقۀ لارستان استان فارس دانسته‌اند (خلعتبری، 191).
بنابر گزارش یکی از سفرنامه‌نویسان، این بازی در هند ابداع شده، و در شهر گوآ، بسیار رایج بوده‌است. در این شهر، تودۀ مردم در روزهای عید در حیاط خانه‌هایی که مخصوص این بازی ساخته شده بود، گرد می‌آمدند و به تماشای جنگ خروسهایی سرگرم می‌شدند که خروس‌بازان آورده بودند و در شرط‌بندیهای کلان آن مشارکت می‌کردند (سیلوا ای فیگروا، 245-246).
در متون تاریخی و سفرنامه‌ها بارها به این بازی اشاره شده‌است. احسن در کتاب زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان با توجه به مروج الذهب مسعودی، به خروس‌بازی و جایگاه ویژۀ آن در سدۀ 3-4 ق/ 9-10 م اشاره می‌کند، و می‌نویسد: توجه بسیار خلفای عباسی به این بازی موجب شد که گروهی به‌عنوان نگهدارندۀ خروسها، به خدمت دربار درآیند و با عنوان دیّاکین (خروس‌بانان) از مقامات دربار شوند. آنان مستمری سالانه‌ای نیز دریافت می‌کردند که مقداری از آن صرف خرید و تهیۀ خوراک این حیوانات می‌شد (ص 314). 
خروس‌بازی ازجمله بازیهای معمول در دورۀ صفوی، و به گزارش تاورنیه، از مهم‌ترین عوامل جلب مردم به سوی میدانهای نمایش محسوب‌می‌شده که با شرط‌بندی میان دو طایفه از صوفیان مخالف با یکدیگر، به نامهای حیدری و نعمت‌اللٰهی، و بر سر فتح و شکست خروسها آغاز می‌گردیده است (ص 396). 
سیلوا ای فیگروا نمایش خروس‌بازی را با جزئیاتی دقیق وصف می‌کند: آنچه شگفت‌انگیز است، حرارت و جسارتی است که این خروسها در جنگ از خود بروز می‌دهند، تا‌حدی‌که بیشتر اوقات هر دو خروس مبارز در میدان مسابقه از پا درمی‌آیند، زیرا علاوه بر زخمهای خونینی که با سیخچه‌ها و نوکها در بدن یکدیگر ایجاد می‌کنند، صاحبان یا مربیان پیشاپیش بین سیخچه‌های پای آنان، تیغه‌های کوچک فلزی نصب می‌کنند و آنها را «به جنگیدن با سلاحها با چالاکی قابل تحسینی عادت می‌دهند» (ص 246). 
اسنادی تصویری از این بازی در دورۀ صفویان، به صورت چندین نگاره در دست است که نقاشان از خروس‌بازان کشیده‌اند. معین مصوّر، شاگرد رضا عباسی، تصویر جوان خروس‌بازی را کشیده که خروسی را در دست دارد و گویی آماده است تا آن را برای جنگ با خروس نامرئی روبه‌رو رها سازد. وی طبق کتیبه، نگاره را در سال 1066 ق/ 1656 م، یعنی زمان شاه عباس دوم کشیده‌است (آژند، 138). سلیم تهرانی از شاعران سدۀ 11 ق طی بیتی به خروس‌بازی اشاره کرده است: جهان به جنگ فکندست تاج‌داران را/ خروس‌بازی این پیر را تماشا کن (ص 305). در همین دوران یکی از مکانهای خروس‌بازی بازاری در میدان نقش جهان اصفهان بوده که ظاهراً خروس‌بازان هرروز در آنجا جمع می‌شده‌اند و به شرط‌بندی بر سر جنگ خروسها می‌پرداخته‌اند (ایمانی، 218). 
خروس‌بازی در دورۀ صفوی آن‌چنان شایع بوده که یکی از نزدیکان و یاران ملا محمد باقر مجلسی به نام ملا جعفری نیز به آن جذب شده بوده و هرروز برای تماشای خروس‌بازی به میدان نقش جهان می‌رفته است. شدت علاقۀ این شخص به خروس‌بازی به اندازه‌ای بوده که به ملا جعفری خروس‌باز معروف شده است. از وی لطایفی در میان مردم به ویژه مردم اصفهان، باقی مانده است. برخی از این لطایف را شخصی به نام حسن، با عنوان لطایف و ظرایف ملا جعفری خروس‌باز تدوین کرده است (نک‍ : نوربخش، 100-109؛ ایمانی، 225-231).
معیرالممالک از خروس‌بازی به‌عنوان یکی از نمایشهای ویژۀ نوروزی در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار یاد می‌کند. این بازی در روز سوم عید، در مراسم سلام نوروزی، به همراه شرط‌بندیهایی کلان بر سر برد‌و‌باخت خروسها در میان تماشاچیان صورت می‌گرفته، و در پایان آن، شاه انعامی به خروس‌بازان می‌داده است (ص 58- 59). 
در تهران قدیم، جنگ انداختن خروسها بر سر چهارراهها و میدانهای عمومی شهر یکی از تفریحات داش‌مشدیها به شمار می‌آمده، و عدۀ بسیاری بر سر پیروزی و شکست دو خروس جنگنده گروبندی می‌کرده‌اند (مستوفی، 1/ 304)؛ معرکه‌گیرها نیز از نمایش خروس‌بازی برای کسب درآمد بهره می‌برده‌اند    (شهری، 2/ 565، حاشیۀ 3). خروس‌بازان به هنگام جنگ‌انداختن خروسها، حیله‌هایی از‌قبیل بستن تیغ، نیشتر و درفش، و جاسازی سرتیغۀ چاقو در ساق پا و پنجۀ خروسها به کار می‌بردند. زمانی این مسابقه به پایان می‌رسید که یکی از خروسها در اثر جراحات شدید، به زمین می‌افتاد؛ اگر جراحتها قابل معالجه نبود، صاحبش آن را به‌سبب باخت و نیز سرافکندگی خویش سر می‌برید (همو، 4/ 355-356). 
اگرچه این بازی ازجملۀ رایج‌ترین بازیها در میان مردم بود، با این حال، به‌سبب خشونتهای برخاسته از آن در سدۀ 4 ق/ 10 م، جزو اعمال شیطانی به شمار می‌آمد (متز، 2/ 446)؛ همچنین این بازیِ نمایشی به سبب ایجاد فتنه و نزاع و برانگیختن اراذل در جامعه، در سدۀ 7 ق/ 13 م، حرام اعلام شد (ابن‌اخوه، 267- 268). از جمله اسناد ممنوع‌شدن خروس‌بازی، حکمی از شاه عباس بزرگ (سل‍ 996- 1038 ق/ 1588- 1629 م) در مسجد لنگرود است (نیکیتین، 143)؛ در 1107 ق/ 1695 م نیز به امر شاه سلطان حسین صفوی، دستوری مبنی‌بر ممنوعیت خروس‌بازی روی تخته‌سنگی نقر، و در مساجد برخی شهرهای استانهای مازندران و گیلان نصب شد (رابینو، 11). 
با همۀ این ممنوعیتها، خروس‌بازی از رونق نیفتاد و تا چند دهۀ پیش، از انواع بازیها و سرگرمیهای مردم شهرها و روستاهای ایران به شمار می‌آمد (سپهر، 441؛ نیز نک‍ : خلج، 81). خروس‌بازها نیز از این طریق امرار‌معاش می‌کردند؛ از این رو، افراد یک روستا، یک محله و یا شهر هرساله چندین‌بار شاهد این بازی بودند (نصری، 1/ 271-272). 
این بازی معمولاً به دو صورت اجرا می‌شد: 1. دو خروس‌باز خروسهای خود را به جنگ وامی‌داشتند و بر سر برد‌و‌باخت آنها شرط‌بندی می‌کردند. هر خروسی که میدان را ترک می‌کرد، صاحبش بازندۀ شرط می‌شد. 2. یک نفر دو خروس‌جنگی را به جنگ وا‌می‌داشت و از تماشاچیان پول می‌گرفت. در بیرجند هر دو شیوه رایج بود و این بازی را خروس‌دعوا می‌نامیدند (رضایی، 547- 548).
در میان ایلات و عشایر، خروس‌بازی از تفریحات مورد علاقۀ نوجوانان است. از این رو، به تغذیۀ خروسها رسیدگی می‌کنند؛ آنها را در طی سال به جنگ و ستیز با خروسهای همسایه وا‌می‌دارند و بدین ترتیب، تمرینشان می‌دهند. سپس در صورت آماده‌بودن برای رقابتهای جدی که مستلزم شرط‌بندی بر سر پول، خروس، و یا بره است، آنها را به جنگ وا‌می‌دارند (کیانی، 358). افزون بر شرط‌بندی، خود مبارزۀ خروسها نیز نوعی درس برای فراگیری فنون جنگی است. خروس با‌تجربه در جنگ، خون‌سردی خود را در مقابل حملات خروس دیگر حفظ، و او را حسابی خسته می‌کند و در فرصت مناسب و هنگامی که خروس مهاجم به‌شدت خسته شده‌است، حملۀ خویش را آغاز، و او را از میدان به‌در می‌کند (ارشادی، 1092-1093). حیوان فراری از میدان بازنده محسوب می‌شود و صاحب آن موظف به پرداخت شرط تعیین‌شده به صاحب خروس برنده است (کیانی، همانجا). در گذشته خروس‌بازی در میان بختیاریها با شرط‌بندی بر سر بره و یا دیگر چیزها همراه بود. در آغاز بازی، اسم صاحب حیوان را بر روی حیوان می‌گذاشتند؛ با شکست یکی از خروسها، طایفۀ او نیز سرافکنده می‌شد و عداوت و دشمنی میان آن دو طایفه می‌افتاد (کریمی، سفر ... ، 175). 
در مازندران این بازی را تِلاجنگی (تِلاسَره) می‌نامند. جوانان و مردان طرف‌دار این بازی در اوقات فراغت خویش، خروسهایشان را به جنگیدن وا‌می‌دارند و یا به اصطلاح «سَره» می‌دهند. هر خروسی که پیروز میدان شود، صاحب آن برندۀ بازی است (عرب، 87). 
در تنکابن و رامسر از غذایی مخصوص به نام «نُواله» که ترکیبی از آرد، تخم‌مرغ پخته، دان مرغ، و ویتامین است، برای تغذیۀ این خروسها استفاده می‌کنند و برای آماده‌سازی حیوان هنگام جنگ، و افزایش توان جنگیدن، خوراکی از گندم و ذرت به نام «دان جنگ» به آنها می‌دهند. دواندن روزانه، پرش و بشین‌و‌پاشو نیز از دیگر آموزشهای لازم است. چون ساق پای خروس سلاح اصلی او در جنگ است، خروس‌بازان حرفه‌ای در هنگام این تمرینات، برای افزایش تحمل ساق پای حیوان وزنه‌هایی را به پای آنها می‌بندند. همچنین برای آمادگی بیشتر قبل از رقابت اصلی مسابقاتی دوستانه به مدت 4-5 دقیقه با دیگر خروسها برگزار می‌کنند. 
مسابقات رسمی طولانی‌تر از مسابقات دوستانه، و با آداب و مقرراتی خاص همراه است. مثلاً در هر مسابقه، دو بار «آبگیری» صورت می‌گیرد، که همان حق تقاضای استراحت خروسها از سوی صاحبان آنها ست؛ هریک از آنها یک‌بار این حق را دارند. در این زمان، خروس‌بازها با حوله‌ای گرم نیروی خروسها را باز می‌گردانند و آنها را برای نبرد دوباره آماده می‌کنند. مسابقات جدی با مرگ یکی از خروسها و پیروزی طرف مقابل پایان می‌پذیرد، ولی در بیشتر موارد، یکی از خروس‌بازان با قبول ضعف و باخت خروس خود، به مسابقه خاتمه می‌دهد و از    تلف‌شدن حیوان جلوگیری می‌کند. صاحب خروس برای التیام زخمهای ناشی از جنگ، با استفاده از پمادها و مرهمهای گیاهی و با گذاشتن حوله و کیسۀ آب گرم، خروس خویش را محافظت و درمان می‌کند (خلعتبری، 190-193). 
ویژگی خشونت و جنگی‌بودن در خروسهای لاری و نیز بازیِ نمایشی آنها آن‌چنان در زندگی تودۀ مردم رسوخ کرده که موجب شکل‌گیری باورها و ضرب‌المثلهایی شده‌است. مثلاً دربارۀ کسی که خلق‌و‌خویی تند دارد و همیشه به بهانه‌ای با دیگران دعوا می‌کند، می‌گویند: فلانی خروس‌جنگی است! (انوری، 1/ 502). 
جنگ خروسها منشأ شکل‌گیری یکی از بازیهای کودکان بوده است و به نظر می‌رسد بازی خروس‌جنگی که میان دو کودک و یا نوجوان صورت می‌گیرد، برگرفته از جنگ میان خروسهای لاری است و بازی خروس‌جنگی دارای بن‌مایۀ تقلید از جنگ است (محمدی، 27). 
بازی خروس جنگی که جنگ لِی‌لی هم نامیده می‌شود، بدین طریق است که دو شخص روی یک پا، درحالی‌که پشت پای دیگر خود را با دست گرفته‌اند، سعی می‌کنند با کمک شانه و بدن، بی‌آنکه از فشار دست استفاده کنند، به یکدیگر تنه بزنند. هرکس زودتر تعادلش به هم بخورد و پای دیگر را به زمین بگذارد، می‌بازد (اجتماعی، 183). 
این بازی در حوالی دزفول و در روستای کهنک، الخترون نام دارد و نسبتاً مفصل‌تر از دیگر نقاط، و بدین صورت انجام می‌گیرد: از دو گروه متشکل از چند نفر، دو نفر به‌عنوان نماینده انتخاب می‌شوند و به حالت لی‌لی با هم می‌جنگند (خروس لی‌لی)؛ هریک از آن دو که تعادل خود را از دست بدهد و به زمین بیفتد، دستۀ مربوط به او بازنده می‌شود. از دستۀ برنده یک نفر «داماد» می‌شود و همۀ دو گروه وارد بازی می‌شوند. در این مرحله، کودکان در گوشه‌ای از زمین بازی، مقداری خاک را بر روی هم کپه می‌کنند که در بازی نام آن گُل است. همۀ شرکت‌کنندگان در بازی یک پای خود را به همان طریقۀ خروس لی‌لی خم می‌کنند و تک‌پایی با هم می‌جنگند. افراد گروه بازنده سعی می‌کنند داماد را سرنگون کنند. داماد می‌کوشد با استفاده از فرصتی مناسب خود را به گل برساند و آن را پراکنده سازد؛ افراد گروه بازنده نیز سعی دارند مانع او گردند؛ اگر موفق شوند، دستۀ داماد بازنده می‌شود، ولی اگر داماد موفق شود خود را به گل برساند و آن را خراب کند، با صدای بلند می‌گوید: «یک‌شب»، و به جای خود برمی‌گردد.    افراد گروه برنده این عمل را باید آن‌قدر تکرار کنند تا به شب هفتم برسند و بازی را به‌طور‌کلی ببرند. اگر بعد از چند بار که داماد خود را به گل رساند و آن را خراب کرد، در دفعۀ بعدی زمین بخورد، گروه او بازنده محسوب می‌شود و کلیۀ فعالیتهای پیشین برای فتح گل به هدر می‌رود (کریمی، «بازیها ... »، 56). 
به گفتۀ یکی از باستان‌شناسان، قدمت این بازی بر اساس جامِ کشف‌شده در آرامگاهی در حوالی بهبهان، به دورۀ ایلامیان می‌رسد. تصاویر این جام دو نفر را در حال رقص، پای‌کوبی و شادمانی نشان می‌دهد که روبه‌روی هم ایستاده‌اند و یکی با دست راست، دست چپ نفر مقابل را گرفته و با دست چپ خویش، پایِ از زانو به طرف پشت خم‌شده‌اش را نگه داشته است. همین عمل را نفر مقابل با دست و پای خود انجام داده‌است. این نوع رقص به گونه‌ای بازی الخترون را برای بیننده تداعی می‌کند (صراف، 20). 
گفتنی است که دربارۀ خروسهای جنگی و چگونگی تربیت آنها رساله‌ای از دورۀ قاجار باقی مانده است. این رساله را سید باقر علیخانی در 7 مقاله مشتمل بر فصول و بابهای مختلف نوشته است (نک‍ : ایمانی، 220).

مآخذ

آژند، یعقوب، نمایش در دورۀ صفوی، تهران، 1385 ش؛ ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1367 ش؛ اجتماعی جندقی، کمال، «خاطره‌ها: بازی بزرگان»، پل فیروزه، تهران، 1382 ش، س 3، شم‍ 9؛ احسن، محمد ‌مناظر، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1369 ش؛ ارشادی، عیدی محمد، فرهنگ بختیاری، تهران، 1388 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ کنایات سخن، تهران، 1378 ش؛ ایمانی، بهروز، مقدمه بر «لطایف ملاجعفری خروس‌باز»، میراث بهارستان، تهران، 1388 ش، دفتر دوم؛ خلج، حسین، «آیین زناشویی در آینه‌ورزان»، انتشارات ادارۀ فرهنگ عامه، به کوشش صادق کیا، تهران، 1341 ش، شم‍ 2؛ خلعتبری لیماکی، مصطفیٰ، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ دیگار، ژان پیر، مردم‌شناسی انسان و حیوانات اهلی، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1385 ش؛ رابینو، ی. ل.، ورزشهای باستانی در گیلان، ترجمۀ عبدالحسین ملک‌زاده، رشت، 1341 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ سپهر، عبدالحسین، «مختصر جغرافیای کاشان»، به کوشش ایرج افشار، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1356 ش، ج 22؛ سلیم تهرانی، محمد قلی، دیوان، به کوشش محمد قهرمان، تهران، 1389 ش؛ سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368- 1378 ش؛ صراف، محمدرحیم، «جام برنزی کیدین هوتران مکشوفه از ارجان بهبهان»، اثر، تهران، 1369 ش، شم‍ 17؛ عرب فیروزجایی، لیلا، کا: فرهنگ بازیهای مازندران، تهران، 1389 ش؛ کریمی، اصغر، «بازیهای کودکان در روستای کهنک»، هنر و مردم، تهران، 1353 ش، دورۀ 12، شم‍ 138؛ همو، سفر به دیار بختیاری، تهران، 1368 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1364 ش؛ محمدی، محمدهادی، «ریشه‌ها و بنیادهای تاریخی بازیهای سنتی ایران»، پل فیروزه، تهران، 1382 ش، س 3، شم‍ 9؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر و عباس شیرزادی آهودشتی، از آیین تا نمایش، تهران، 1391 ش؛ نوربخش، حسین، اصفهانیهای شوخ و حاضر جواب، تهران، 1379 ش؛ نیکیتین، ب.، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1329 ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.